"بزرگان
افریقا"
ملاقاتهای
من با امپراطوری اتیوپی، هایله سلاسی همواره
گرم و محبت آمیز بوده است. من نسبت به شجاعت
و شهامت وی در مقابله با حمله ایتالیا احساس تحسین میکردم. مذاکرات بین ما همیشه و
صریح بود و چند بار بخود اجازه دادم که به امپراطور، انجام اصلاحات اجتماعی را در داخل
کشورش توصیه کنم.
هنگامیکه
امپراطور برای دفاع از کشورش به جامعه ملل آمد و توفیق نیافت من محصل جوانی بودم. جامعه
ملل در حفظ استقلال و موجودیت اتیوپی عاجز ماند. سازمان ملل نیز امروزه در موارد مشابه
موثرتر از جامعه ملل دیروز نیست و اتیوپی هم امروز چه سرنوشتی دارد!؟
ما
در نظر داشتیم کمکهای اقتصادی بیشتری به کشورهای ساحل عاج، گابن و سنگال انجام دهیم.
روابط من با پرزیدنت سنگور بسیار دوستانه است. وی در صحنه جهانی از حیثیت بزرگی برخوردار
است و همگان او را نه تنها استاد مسلم زبان
و ادبیات فرانسه و شاعری برجسته، بلکه رهبری توانا و مدبر میشناسند.
در
ملاقاتهایم با پرزیدنت سنگور مخصوصا درباره فرهنگ افریقای سیاه که بسیار مورد علاقه
اوست، سخن گفتیم. بخصوص که من نیز به اعتلای فرهنگ ایران دلبستگی عمیق داشته و دارم.
نظریات
پرزیدنت سنگور در تدوین و اجرای سیاست آفریقائی ایران بسیار موثر و مفید بود. متاسفانه
من شخصا نتوانستم به سنگال سفر کنم. ولی شهبانو در مسافرت رسمی خود به آنجا با استقبالی
گرم و پرشور مواجه شد.
"دوستان
عرب"
دوست
من سلطان حسن دوم از زمان ولایت عهدی، شجاعت و شهامت و میهن دوستی خود را ثابت کرد
و هرگز از مواجهه با خطرات بیمی نداشته و ندارد.
سلطان
حسن دوم، پادشاهی است هوشمند و دانا که تحصیلات عالیه خود را در رشته حقوق در دانشگاه
بردو انجام داده است. وی هم به فرهنگ جدید اروپائی و هم به معارف اسلامی آشنائی کامل
دارد.
شاید
ضروری نباشد که بگویم تا چه حد آرزومند توفیق وی و سعادت ملتش هستم.
همچنین
باید فرصت را مغتنم شمرده سپاسگزاری خود و خانوادهام را از میهمان نوازی و پذیرائی
گرم ایشان نسبت به ما بازگو کنم.
البته
نباید فراموش کنیم که انور السادات هنگامی زمام امور مصر را بدست گرفت که کشورش در
جنگ شکست خورده و ملتش دل آزرده و سرگشته بود. او نبرد را با استفاده از جنگ افزارهای
روسی از سرگرفت و برای نخستین بار مصریان را به پیروزی رساند. سپس بخاطر حفظ صلح و
صیانت استقلال کشورش به خدمت مستشاران شوروی خاتمه داد و راهی انحصارا در جهت منافع
ملت مصر در پیش گرفت، روشن بینی سیاسی و شهامت و واقع بینی انور السادات، نیاز به بازگو
ندارد. به همین سبب است که اورا باید یکی از
مردان بزرگ تاریخ و یکی از برجستهترین نوابغ سیاسی مصر تلقی کرد.
از
صمیم قلب برای توفیق این رهبر بزرگ و سعادت ملت دعا کنیم.
درباره
ملک حسین پادشاه اردن هاشمی، هرچه بگویم کم است. من او را نه تنها یک دوست، بلکه یک
برادر تلقی میکنم. او انسانی است تمام عیار، رئوف، مهربان، با شهامت که کشورش را در
شرائطی بس دشوار با تدبیر کامل رهبری میکند.
ملک
حسین، بارها با همت و شجاعت، با نشیب و فرازها و دشواریها به مقابله پرداخت و شایسته
آن است که ملتش را به هدفهای بلندی که دارد نائل سازد. در این مورد مناسب است جریان
واقعه ای را یادآور شوم.
چند
سال پیش به تحریک جمال عبدالناصر، کودتائی در اردن ترتیب داده شده بود. به سرکردگی
یک ژنرال، یکی از پادگانهای آن کشور شورش کرد. ملک حسین با تهور و شجاعتی وصف ناپذیر
تنها و بدون محافظ، به میان افسران و سربازان شورشی رفت، با آنان سخن گفت و سخنانش
آنقدر موثر افتاد که همه برایش کف زدند و در برابرش به خاک افتادند و غائله پایان یافت.
"تیتو،
چائوشسکو، هواکو فنگ"
برای
تکمیل توضیحاتم، بار دیگر به کشورهای کمونیست بازمیگردم تا یادی از سه رهبر برجسته
این ممالک: مارشال تیتو، پرزیدنت چائوشسکو و آقای هواکو فنگ بنمایم.
به
استثنای ایران، یوگسلاوی تنها کشوری است که با مقتضیات و شرایطی بس دشوار و مخاطره
آمیز با استالین به مقابله برخاست، تامین اتحاد ملل و جوامع مختلف یوگسلاوی، کاری آسان
نبود و باید صراحتا گفت که مارشال تیتو در این مهم توفیق حاصل کرد.
انشالله
که جانشینانش نیز بقدر او کامیابی یابند.
پرزیدنت
چائوشسکو، رئیس جمهوری رومانی، مردی است میهنپرست که با شهامت و سرسختی از استقلال
و سربلندی کشورش دفاع میکند. میان ما، پیوندهای دوستی صمیمانه وجود داشته و دارد.
روابط اقتصادی ما و رومانی، همانند سایر ممالک اروپای شرقی منظما در حال بسط و توسعه
بود که این خود نشانه تاکید ما بر یک سیاست مستقل ملی است.
سرانجام باید اشاره ای به صمیمیت و یکرنگی رهبران چین بکنم. به هنگام مسافرت رسمی آقای هواکو فنگ به ایران،
که بحران کشور ما به حد اعلای خود رسیده بود، من بخوبی احساس کردم، که چین تنها قدرت
جهانی است که صمیمانه به حفظ استقلال و قدرت و اعتبار بینالمللی ایران علاقه دارد.
باید
این فصل را با تجلیلی از پرزیدنت لوپز پورتیو، رئیس جمهور مکزیک پایان بخشم که اکنون
در کشور زیبایشان زندگی میکنم و این سطور را به رشته تحریر در میآورم.
هنگامیکه
به سال ۱۹۷۵
برای نخستین
بار طی یک مسافرت رسمی به مکزیک، با ایشان
ملاقات کردم، تصور این ایام را نداشتم و فکر نمیکردم که روزی در مکزیک زندگی خواهم
کرد.
پرزیدنت
لوپز پورتیو مردی است با شهامت که سخت به استقلال اقتصادی و سیاسی کشورش دلبستگی دارد
و به خاط آن تلاش میکند. توفیق ایشان و خوشبختی ملت مکزیک، آرزوی من است.