صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۵.۱۰.۹۵

(۷۱)



"تلاش برای تشکیل بازار مشترک کشورهای ساحلی اقیانوس هند افریقا در برابر مداخلات و برتری‌جوئی کمونیست ها"

در مقابل خطرات روزافزونی که منطقه ما را تهدید میکرد، به نظر من لازم آمد که یک سیاست مشترک همبستگی و همکاری میان کشورهای ساحلی خلیج فارس تدوین و اتخاذ شود تا بتواند امنیت این منطقه حساس را تامین و تضمین نماید. من عقیده داشتم که کشورهای ساحلی اقیانوس هند یعنی ایران، پاکستان، هندوستان، بنگلادش، بیرمانی، مالزی، تایلند، سنگاپور، استرالیا، و حتی زلاندنو و البته با کشورهای ساحلی و شرق افریقا باید مشترکا و متفقا امنیت این منطقه را تامین نمایند. فراموش نکنیم که هدف از انعقاد پیمان جنوب شرقی آسیا تامین همین نظر بود که متاسفانه توفیقی حاصل نشد و اکنون این پیمان در حال نزع است.

در همین رهگذر بود که در مسافرتی به استرالیا در سال ۱۹۷۴  من پیشنهاد کردم بازار مشترک کشورهای ساحلی اقیانوس هند بوجود آید. متعاقب آن، همین پیشنهاد را در سنگاپور به آقای لی کوآن یو رهبر مدبر آن کشور، و دولت هند نیز ارائه دادم.

 طبق پیشنهاد من می‌بایست پس از مطالعه دقیق مبادلات، نیازها و امکانات کشور های عضو، برنامه های جامعی برای بازرگانی و همکاری میان آنها تنظیم و تدوین شود. به عنوان مثال، من اعلام کرده بودم که ایران حاضر است در زمینه صنعتی کردن هندوستان و بهره برداری از منابع معدنی و اراضی کشاورزی آن، تشریک مساعی و کمک های لازم را معمول دارد.

 بدون آنکه این بازار مشترک تشکیل شده باشد، ما کمکهای اقتصادی قابل ملاحظه ای به بعضی از کشورهای افریقایی ساحل اقیانوس هند انجام دادیم و حتی قدم فراتر نهاده و از کمک به کشورهائی چون سنگال که در کنار اقیانوس اطلس واقع است و یا بعضی از ممالک داخلی قاره افریقا دریغ نکردیم. من با رهبران افریقای جنوبی برای یافتن راه حل مطلوبی در زمینه مسئله نامیبیا به مذاکره و تبادل نظر پرداختم. همچنین همه رهبران جنبشهای سیاهپوست مختلف رودزیا را به حضور پذیرفتم و آنان را جدا تشویق کردم که در جستجو و تحقق  راه حلی عادلانه و صلحآمیز برای مسائل آن کشور همکاری و تشریک مساعی نمایند. این اقدامات من در زمینه استقرار صلح در قاره افریقا موجب ابراز تشکر و حقشناسی امریکایی ها و انگلیسها شده بود.

 فراموش نکنیم که ایران از قاره افریقا چندان دور نیست و فقط شبه جزیره عربستان و دریای احمر با اقیانوس هند ما را از آن قاره جدا می‌کند. ایران نمی‌توانست نسبت به توسعه نفوذ کمونیسم در قاره افریقا بیاعتنا بماند. این توسعه در سه محور انجام میگیرد: محور نخست از لیبی بسوی چاد، سودان و سومالی یعنی همان محور مدیترانه دریای احمر، اقیانوس هند است. محور دوم در جهت ارتباط میان مدیترانه و اقیانوس اطلس است و محور سوم می‌خواهد قاره افریقا را در حد  آنگولا و موزامبیک به دو نیم قسمت نماید.حتی من این اندیشه را در سر پرورده بودم که ایران به تامین اعتبار مالی جهت ساختمان خط آهن سرتاسری شرق و غرب افریقا کمک نماید.

خوشبختانه در حال حاضر مصر و مراکش بر اثر رهبری پرزیدنت سادات و سلطان حسن دوم استوار بر جای خود ایستادهاند و از استقلال و آزادی تمامیت خود دفاع می‌کنند. من در جای دیگر به تفصیل از این دو دوست خود و این دو شخصیت استثنائی جهان و همچنین از آقای سنگور رئیس جمهور مدبر سنگال سخن خواهم گفت. باید مجددا این نکته را یادآور شوم که محورهای نفوذی کمونیزم در افریقا در جهت از بین بردن تعادل این قاره ترسیم شدهاند و نشانه وجود و اعمال یک سیاست سوقالجیشی طویلالمدت هستند که اگر به این نکته توجه نشود فردا، افریقای سیاه تبدیل به افریقای سرخ خواهد شد.
من عمیقا عقیده دارم که تشکیل یک منطقه صلح و ثبات در اطراف اقیانوس هند می‌توانست باعث شود که دیگر ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی دخالتی در این منطقه نداشته باشند. پیشنهاد من قابل تحقق و منطقی بود. ولی آیا ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی میتوانستند قبول کنند که این پیشنهاد به مرحله  عمل درآید و حضور نظامی‌ آنان در اقیانوس هند غیرلازم تشخیص داده شود؟