"فتحعلی شاه و ناپلئون"
پس
از سلسله افشار، خاندان زند )۱۷۵۷ تا ۱۷۹۴( بر ایران پادشاهی کردند. بزرگترین پادشاه زند، کریم خان بود )۱۷۵۷ تا ۱۷۷۹( که "وکیل الرعایا" لقب داشت. سلطنت خاندان زند با جنگ داخلی دیگری خاتمه
یافت و سلسله قاجار (۱۷۹۴ تا ۱۹۲۵)
بر
تخت سلطنت نشست و دوران طولانی انحطاط و تجزیه و هرج و مرج ایران آغاز شد، در حالی که عصر قدرت و نفوذ جهان غرب با انقلاب
صنعتی و توسعه مستعمراتی شروع شده بود.
در
حالی که قدرتهای بزرگ غربی نفوذ سیاسی اقتصادی و نظامیخود را در چهار گوشه دنیا
توسعه داده و مستقر میساختند، متاسفانه ما ایالات شمال غربی خود را در قفقاز به
نفع روسیه (در قراردادهای گلستان ۱۸۱۳ و ترکمانچای ۱۸۲۸) و ایالات هرات را به سود افغانستان که امپراطوری بریتانیا از آن
پشتیبانی میکرد (قرارداد ۱۸۵۷) و ایالت مرو را در شمال شرقی
به نفع روسیه از دست دادیم و سرانجام در سال ۱۸۷۲ ایالت سیستان اجبارا میان ایران و افغانستان تقسیم شد.
فتحعلی شاه که از سال ۱۷۹۷ تا سال ۱۸۳۴ سلطنت کرد، کوشید تا با ناپلئون از در مراوده و دوستی در آید.
ناپلئون هیاتی را به ریاست ژنرال گاردان در سال ۱۸۰۷ به ایران گسیل داشت. این هیئت به منظور تدارک لشکرکشی ناپلئون به
هند خطوط مواصلاتی ایران را دقیقاً بررسی کرد. ناپلئون به هنگام اقامت در مصر (۱۷۹۳) جریان لشکر کشی نادر شاه
به هند را دقیقاً مطالعه کرده بود. میان ناپلئون و شامپانئی وزیر خارجهاش مکاتبات بسیار با فتحعلیشاه و
فرزندش عباس میرزا انجام گرفت که نشان میدهد امپراتور فرانسه ایران را دژ استوار
دفاع از تمدن غرب و عامل اصلی ارتباط و همبستگی میان خاور و باختر میدانست. وی
برای ایران اهمیت سوق الجیشی خاص قائل بود و عقیده داشت که اگر لشکریان ایرانی به
بیست هزار قبضه تفنگ جدید و توپخانه کافی مجهز شوند خواهند توانست بخوبی در برابر
روس ها مقاومت کنند. ناپلئون همچنین ترتیب و تربیت و تجهیز یکصد و چهل و چهار هزار
تن سواره نظام ایرانی را که، از آنان به عنوان سپاهیان تراز اول یاد میکند، مورد
توجه و مطالعه قرار داد و تصور میکرد بتواند از آنان بعنوان پیشتازان لشکر کشی به
هند استفاده کند.
ژنرال گاردان در گزارشی به تاریخ ۲۶
ژانویه ۱۸۰۸ از تهران نوشت که "طرح لشکرکشی به هند در اینجا همه اذهان را
به خود مشغول داشته"، افسران فرانسوی
در این هنگام در تهران و اصفهان و شیراز مستقر بودند و باز بگفته گاردان تصور میکردند
که لشکر کشی به هند ۵ تا ۷ ماه طول خواهد کشید و ارتش بزرگ ناپلئون خواهد توانست یکی از دو
راه "حلب – بغداد – بصره - شیراز – یزد" و یا "طرابوزان - ارض روم – همدان – یزد – هرات و تبریز تهران - خراسان - هرات را در دو
شاخه" اختیار کند.
گاردان
در گزارش خود میافزاید "برای هر دو سرباز یک مرکب لازم است. توپ ها را میتوان
مانند گلوله و باروت در محل ساخت. سیک های هندی که با بریتانیا در جنگند، خواهند
توانست ۵۰ هزار سواره نظام قابل، در اختیار بگذارند."
متاسفانه، اتحاد با فرانسه نتیجهای را که فتحعلیشاه
انتظار داشت به بار نیاورده، سپاهیان روس به ایران حمله کردند. گاردان به ناپلئون
گزارش داد که "انگلیسها نیز از جنوب هیاتی را به ریاست سر هاردفورد جونز به
سوی تهران گسیل داشته اند که هم طلای بسیار در اختیار دارد و هم مکر و حیله
فراوان. در این هنگام امپراطور فرانسه به جنگ اسپانیا مشغول بود تا برادرش ژوزف را
به تخت سلطنت آن کشور بنشاند و سرانجام طرح لشکر کشی به هند را رها کرد.