صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۵.۱۰.۹۵

(۱۹)



"فصل سوم"

"برنامه هفت ساله"

"مصدق و دوران عوام فریبی ها"


در سال ۱۳۲۶ من  عازم آذربایجان شدم. چه در سرتاسر استان و چه به هنگام مراجعت به تهران استقبال مردم، باشور و شوق و هیجانی وصف ناپذیر همراه بود که هرگز از یاد نخواهم برد و اکنون که بدان می‌اندیشم، خود دچار تاثر و هیجان شدید می‌شوم.


دیگر زمان نوسازی و تجدید بنای کشور فرا رسیده بود، طرفداران قوام در انتخابات مجلس پیروز شده بودند. او نیز چون من توجه داشت که باید برنامه های وسیع و جدی برای توسعه و سازندگی ملی تدوین و اجرا کند.


"پایان ماجرای موافقت نامه با روسها"


لابد خوانندگان بیاد دادند که موافقت نامهای میان احمد قوام با روس ها در مورد نحوه بهره برداری مشترک از منابع نفت شمال ایران بر اساس ۴۹-۵۱  منعقد شده بود. روسها در تصویب نهایی این موافقتنامه و تشکیل شرکت نفت ایران و شوروی اصرار فراوان داشتند و در حقیقت می‌خواستند در شمال کشور منطقه نفوذی برای خود، مشابه آنچه انگلیسها در جنوب بهم زده بودند، فراهم آورند. 

 سرانجام مطلب در مجلس شورای ملی ایران مطرح شد و قانونی با ۱۰۹ رای موافق و ۲۷ رای مخالف در مورد سیاست نفتی کشور به تصویب رسید. رهبر مخالفان دکتر محمد مصدق بود که بعدا از او سخن خواهم گفت.


 در این قانون تصریح شده بود که:


 اولا  - هر نوع مذاکره با دولت شوروی در مورد واگذاری امتیازات احتمالی نفت به آن کشور کان لم یکن و ملغی الاثر اعلام می‌شود.


ثانیا -  در آینده به هیچ عنوان و شکلی دولت ایران مجاز به واگذاری امتیازات نفتی به خارجیان نخواهد بود.


ثالثا -  به دولت اجازه داده شد در صورت اکتشاف منابع جدید نفتی در سه سال آینده، جهت فروش نفت حاصل، با دولت شوروی وارد مذاکره شود.


علی رغم قسمت سوم تصمیمات فوق، روابط ایران با همسایه نیرومند شمالی به تیرگی گرائید و به شدت بحرانی شد. تیرگی روابط با شوروی ما را وادار کرد که برای تضمین امنیت خود و تدارک اسلحه و تجهیزات  لازم با دولت ایالات متحده به توافق برسیم.