صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۵.۱۰.۹۵

(۶۴)



"فصل یازدهم"

"به سوی تمدن بزرگ"

 چه بسیار از کارهای من انتقاد شده و بعضی از این انتقادها درست بوده است. اما کمتر کسی است که امروز بتواند دشواری های فراوانی، که بر آن پیروز شدیم را حتی مجسم نماید، و مسلما نادرند کسانی که بگویند اگر کوشش های من نبود اکنون ایرانی وجود نمی‌داشت.

چنانکه خوانندگان ملاحظه کرده اند مرحله نخست تلاش من تضمین استقلال و وحدت و تمامیت ایران در سالهای ۱۳۲۴ -  ۱۳۲۵ و سپس نجات کشور از آشوب و هرج و مرج در سال ۱۳۳۲ بود. سپس به بازسازی و توسعه اقتصاد ایران، استقرار و حاکمیت ملی به منابع نفت پرداختیم و پس از سال ۱۳۴۲ بود که ایران، با تائید کامل ملت، به شاهراه ترقی گام نهاد. راهی که من آنرا تمدن بزرگ نام نهادم.

"مارکسیسم اسلامی‌ مکتبی غریب"
 
در زمستان ۱۳۵۶ به مناسبت یکصدمین سالروز تولد پدرم رضا شاه کبیر کتابی تحت عنوان تمدن بزرگ انتشار دادم روی سخن من در این کتاب با هم میهنانم بود و در طی فصول آن، هم تروریسم و هم خشونت ضد تروریسم را شدیدا محکوم کرده و گفته بودم که خونریزی و ایجاد رعب و وحشت از هر سو که باشد حاصلی جز فلج کردن پیشرفت جامعه و تخریب مبانی مودت و تفاهم بین افراد آن نخواهد داشت.

نکته این است که این فکر گرایش به تخریب جامعه، در حقیقت مبنای مکتبی است که به خود "مارکسیسم اسلامی" ‌نام داده. برای من که عمیقا خداپرست و متدین هستم، حتی تصور تلفیق میان معنویت مذهبی و مادی گرایی مطلق مارکسیسم میسر نیست.

مارکسیسم اسلامی‌ چیزی نیست جز جمع اضداد. مگر نه این است که لنین و پیش از او مارکس مذهب را افیون توده ها می‌خواندند؟

خوشبختانه باید بگویم که بیشتر روحانیون حقیقی ایران، حتی کسانیکه برای مذهب یک نقش سیاسی قائلند، این مکتب را مردود شمرده اند.

بعضی دیگر گفته اند که برخی از آراء و عقاید اشتراکی می‌تواند مفید واقع شود. آری ممکن است چنین باشد، ولی باید پرسید مفید برای چه کسی؟

امروزه بسیاری از روحانیونی که با مکتب غریب مارکسیسم اسلامی ‌مخالف بودند یا گوشه عزلت گزیده و مهر سکوت بر لب زده و یا اینکه مورد تعقیب و آزار و شکنجه به اصطلاح پاسداران اسلامی‌ قرار گرفتهاند که به نام "خدا و انقلاب" هر چه می‌خواهند می‌کنند.

چطور میتوان ‌قبول کرد که انقلابی هم از مرام اشتراکی الهام بگیرد و هم از دیانت مقدس اسلام که مادی گری را به هر شکل و هر نوع و هر صورت محکوم می‌کند؟

چطور میتوان آیات مقدس قرآن و سخنان پیامبر اسلام را با نوشته های متفکرینی که هدفشان مبارزه با دین و اشاعه مادی گری بوده است در یک سطح قرارداد؟

ما در حقیقت بر سر دوراهی قرار داشتیم و من راه معنویت و اعتلای انسان ها را انتخاب کرده بودم. اکنون ایران تحت سلطه ائتلافی از ارتجاع سیاه و کمونیسم قرار گرفته و به سوی نیستی و ویرانی می‌رود در این راه مسئولیت روحانیونی که دست در دست کمونیست های خدانشناس و ضدمذهب نهاده اند و با آنان به مسابقه در عوام فریبی پرداخته اند، بس بزرگ و نابخشودنی است. متاسفانه برای این روحانیون دیگر راه برگشت وجود ندارد و به تجربه چند سال اخیر محکوم و اسیر کمونیست ها هستند.

در آینده نزدیک دیگر کسی در کنار آنها نخواهد ماند و کمونیست ها آنها را خواهند بلعید و باید در مقابل تاریخ پاسخگوی جنایاتی باشند که به نام مذهب مرتکب شده اند متاسفانه این خطر وجود دارد که سرانجام بر اثر ائتلاف ارتجاع سیاه و کمونیسم مادی گرائی سرخ بر ایران مسلط شود و آن وقت همین روحانیونی که امروز دست در دست کمونیست ها نهاده اند به وسیله خود آنها محکوم خواهند شد.