"بزرگداشت
فرهنگ و هنر ایرانی"
من هرگز فرهنگ را مختص
گروهی خاص و معدود نمیدانستم و گسترش و اعتلای فرهنگ ایران را از مبانی اصلی سیاست
ملی و مملکتی تلقی میکردم که مخصوصا شهبانو توجه و دقت بسیار معطوف بدان کرد.
نخستین کوشش ما، حفظ و
صیانت هنرهای سنتی و باستانی ایران و تجدید حیات آنها بود. همچنین توجه بلیغ به شکوفایی
فرهنگ و هنر اصیل و نوین ایران معطوف شد. ایجاد کتابخانه های متعدد، موسسات تحقیقاتی
و آموزشی، موزهها، فرهنگسراها، برپایی جشنوارهها، تشویق نویسندگان و شاعران و هنرمندان،
همه بر اجرای این اصل تکیه داشت و آنقدر روشن است که نیازی به تفصیل در بازگفتن آن
نیست.
بسیاری
از مردم ایران تصور میکردند که هر چه متعلق به گذشته است، کهنه و مخالف ترقی و حتی ارتجاعی است. این باور یکنوع بیاعتنایی به فرهنگ و سنت و گونه ای غربگرایی افراطی در بعضی گروه های اجتماعی به وجود
آورده بود. مبارزه با این طرز تفکر برای ما از اهمیت خاصی برخوردار بود تا ایرانیان
به بزرگی و تنوع و جامعیت فرهنگ و تمدن و هنرهای خود بیشتر و بهتر پی ببرند و بدینسان
مبانی وحدت و هویت ملی تحکیم شود.
در همین دیدگاه بود که
به شعر و ادبیات و تاریخ ایران، مقامی والا در برنامه های تحصیلی اختصاص داده شد. همچنین تلویزیون ملی ایران در حفظ و اشاعه موسیقی
ملی و سنتی ایران سهم قابل ملاحظه ای ایفا کرد.
به
موازات این برنامه ها، به شناسایی و شناساندن هنر پیشرو نیز توجه کامل مبذول شد که
جشنواره شیراز تختجمشید، میعادگاه نوپردازان
هنر جهانی، نمونهای شایسته از آن است.
میل
دارم در اینجا تعدادی از برجستهترین شاعران و هنرمندان معاصر و نوپرداز کشورمان را
نام ببرم:
نخست نیما یوشیج، بنیانگذار شعر نو در ایران. سپس شاعرانی چون فریدون مشیری،
نادر نادرپور، ابتهاج (سایه)، اخوان ثالث، سهراب سپهری، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سیمین
دانشور، سیمین بهبهانی
...
در
زمینه هنرهای نمایشی بیژن و اردوان مفید (که برادر دیگرشان بهمن به سینما پرداخت) آربی
آوانسیان...
در زمینه سینما: پرویز
کیمیاوی، جلال مقدم، گلستان، هژیر داریوش، داریوش مهرجوئی، بهرام بیضائی، کیمیائی
...
در میان نقاشان و مجسمه
سازان: بهمن محصص، اویسی، پرویز تناولی، دریابیگی، آغداشلو، ابوالقاسم سعیدی، فرامرز
پیلارام، یکتائی، زنده رودی، ایران درودی، پروانه اعتمادی، محجوبی
...
بدیهی
است نام های بسیاری را ذکر نکرده ام که همه را اهل نظر به خوبی میشناسند.
در دوران سازندگی شتابان
کشور مسائل ناشی از معماری، دارای اهمیت خاص بود. تعدادی از مهندسان و معماران ایران،
گرایش محسوسی به تقلید از غرب نشان دادند. بسیاری از ساختمانهای قدیمی و محلات سنتی
شهرهای ما متاسفانه به بهانه نوسازی ویران شد و جای خود را به بناهای بی هویت و ناهماهنگ
با آب و هوا و شرایط محیط و زندگی ایرانی داد. در این زمینه نیز شهبانو به تلاش برخاست
و توفیق یافتیم بسیاری از بناهای قدیمی را مرمت کرده و از تخریب محلات و نقاط سنتی
جلوگیری کنیم.
خوشبختانه
باید بگویم که بسیاری از معماران ایرانی نیز با الهام از شرایط اقلیمی و سنت های ملی
هنر ایرانی، در ابداع سبک جدید معماری ایران توفیق یافتند و به نحوی مطلوب شیوه های
نو را با خصائص قدیم ایرانی تلفیق کردند.