صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۵.۱۰.۹۵

(۳۰)



"مرگ انریکو ماته‌ئی"

از ۱۳۳۷ که شکیبائی من دربرابر تحمیلات و سوءاستفاده های شرکت های بزرگ نفتی واقعاً به پایان رسید و ما در مقامی‌بودیم که می‌توانستیم با آنان جدا به مقابله بپردازیم اندک اندک حوادث و وقایعی غریب و شگفت انگیز وقوع یافت.  وقوع چنین حوادثی، در انقلابی‌ترین دوران تاریخ بهرهبرداری از منابع نفتی جهان شاید شگفت آور هم نباشد، چرا که منافعی بس مهم در معرض خطر قرار گرفته بود، که برای حفظ آنها نه از نیرنگ و خدعه دریغ شد نه از خشونت، نه از افتراها، نه حتی از جنایت. شرکت های بزرگ نفتی برای مقابله با کشورهای تولید کننده نفت توسل به هر سلاحی را جائز می‌شمردند. 


دو واقعه دارای اهمیت و توجه خاص است:


نخست، مرگ ناگهانی انریکو ماته‌ئی رئیس شرکت نفت ایتالیا که یک قرارداد نفتی انقلابی با ایران منعقد کرده بود. هنگامی‌که من ماته‌ئی را شناختم مردی بود تقریبا پنجاه ساله، فعال و پرتحرک که بازارهای نفتی جهان را می‌شناخت و به خطراتی که در مبارزه با شرکت های بزرگ نفتی جهان متوجه او بود وقوف کامل داشت. ولی همیشه عادت داشت بگوید "من وقت ترسیدن ندارم". ماته‌ئی برای صرفه جویی در وقت همواره با هواپیما یا هلیکوپتر سفر می‌کرد و ظاهرا مجموع ساعات پرواز او به  ۵۷۰۰ می‌رسید جت کوچک وی همواره آماده پرواز بود و خلبانی ماهر و محتاط به نام سرگرد برتوزی داشت.

در ساعت ۱۷ و ۲۵ دقیقه روز ۲۷ اکتبر ۱۹۶۲ هواپیمای وی از یک فرودگاه سیسیل پرواز کرد، و قرار بود در ساعت ۱۸:۵۷در فرودگاه میلان فرود آید. ویلیام مک لال، رئیس دفتر مجله معروف تایم در ایتالیا در این سفر ماته‌ئی را همراهی می‌کرد. بر فراز  فرودگاه میلان هوا بارانی و مه آلود بود و برج مراقبت آخرین پیام سرگرد برتوزی را  دریافت کرد که اعلام آمادگی فرود آمدن می‌نمود. ولی دیگر از وی  پیامی‌نرسید و در ساعت ده بعد از ظهر خبر داده شد که هواپیمای وی در نزدیک باسکاپ در ایالت پاوی سقوط کرده و هیچ کس از این حادثه جان سالم به در نبرده است. اضافه کنیم که در اوائل ماه اکتبر طی بازرسی همین هواپیما یک بمب در آن کشف کرده بودند.

در گزارش رسمی‌علت سقوط هواپیما فقدان دید کافی ذکر شد. آیا باید این گزارش را  پذیرفت و مرگ وی را یک حادثه دانست؟


 به اتفاقات دیگری بپردازیم:
 
 به محض اینکه ایران حاکمیت مطلق ثروت های زیرزمینی خود را به دست آورد،بعضی از وسائل ارتباط جمعی دنیا  مبارزه ای وسیع بر علیه کشور ما آغاز کردند و مرا پادشاهی مستبد خواندند.  فعالیت های ضد ایرانی سازمانهای باصطلاح دانشجویی در خارج از کشور تشویق شد.

این مبارزه در سال ۱۳۲۷ آغاز شد، در سال ۱۳۴۱ به اوج خود رسید، ولی هرگز از پای ننشست و گرچه پس از انقلاب شاه و ملت در این سال، در مقابل پیشرفت ها و تحولات ایران، تا حد زیادی دشمنان ما ناچار به سکوت شدند،اما دوباره مبارزه تبلیغاتی خود را در سال ۱۳۵۴ از سر گرفتند.