"تحقیر ها و بی عدالتی ها"
در این میان منافع شرکت نفت ایران و انگلیس به ارقام سرسام آوری
رسید. نه تنها یکصد میلیون دلار سرمایه گذاری اولیه شرکت کاملا در اوایل دهه ۱۹۲۰ – ۱۹۳۰ مستهلک گردیده بود بلکه درآمد شرکت به بیست برابر این رقم بالغ میشد.
ایران از این درآمدهای سرشار سهم شایسته ای نداشت. سهامداران شرکت، یعنی در درجه
اول دریاداری انگلستان، و نیز خزانه آن کشور به درآمدهای سرشاری رسیدند: بعنوان
مثال در سال ۱۹۵۰ در حالی که شرکت فقط ۴۵ میلیون دلار حق الامتیاز به
دولت ایران پرداخت، میزان مالیات تادیه شده به خزانه بریتانیا ۱۱۲ میلیون دلار بود و این خود معیاری است برای سنجش میزان سود
سهامداران!!
علاوه بر این، شرکت نفت ایران و انگلیس در روابط خود با ایران،
سیاست تبعیضی در پیش گرفته بود، چرا که حق الامتیازی که به عراق و کویت و سایر
ممالک پرداخت میشد،به مراتب بیشتر بود. همچنین تمامی گازی را که از استخراج نفت
حاصل میشد میسوزاندند و از این ممر هیچ چیز عاید ایران نمیشد.
انگلیسها حتی به اجرای همین قرارداد نیز تن در
ندادند و مخصوصا به تربیت کارشناسان فنی ایرانی و کاهش تعداد کارگران خارجی راضی
نشدند. دستمزد ایرانیان ناچیز و به مراتب کمتر از خارجیان بود و برخلاف تعهد خود ،
انگلیسها از تأمین مسکن برای کارگران ایرانی سرباز زدند. در حالی که شرکتهای نفتی
امریکائی با دولت عربستان سعودی قراردادهایی بر مبنای ۵۰ – ۵۰ منعقد کرده بودند،حق الامتیازی که شرکت نفت ایران و انگلیس به ما میپرداخت
حتی کمتر از سی درصد بود و قسمت مهمیاز عواید و منافع حاصل از بهره برداری نفت
ایران را، انگلیس ها در سایر ممالک برای توسعه اکتشاف و استخراج و تصفیه نفت
سرمایه گذاری میکردند.
در
حقیقت رفتار انگلیس با ایران چیزی نبود جز تحمیل و تحقیر و بی عدالتی.