صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۶.۱۰.۹۵

(۷۹)



"همکاری با جهان غرب"

اکنون که ایران در حال ویرانی است و روبه به نابودی می‌رود، اندک اندک، جهان غرب به سهم و نقش ما در حفظ تعادل بینالمللی و تعلق ما بدنیای آزاد، هنگامیکه من در راس امور کشور بودم، پی میبرد. میان ایران و جهان غرب، نه تنها پیوندهای استوار نژادی، فرهنگی و مرامی وجود داشت بلکه همبستگی و منافع مشترک اقتصادی نیز ما را به یکدیگر متصل و مربوط می‌کرد و ما بخوبی می‌دانستیم که اگر اروپا دچار بحران شدید شود، ایران از آثار و نتایج آن برکنار نخواهد بود.

ایران، یکی از کشورهای دمکراتیک غرب بود و پیوندهای بسیاری ما را به اروپا مربوط و متصل میکرد. حجم مبادلات ایران با اروپای غربی، از جمله فروش نفت، خرید کالاهای سرمایه ای و اجرای قراردادهای عمرانی، پیوسته در حال افزایش بود. پایان اجرای شاه لوله دوم گاز باعث میشد که ایران بتواند سالیانه سیزده میلیارد متر مکعب گاز از طریق اتحاد جماهیر شوروی به اروپا صادر کند و ما برای سیصد سال ذخائر گاز کافی داشتیم، تحقق این طرح، همکاری اقتصادی میان ایران، اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی و اروپای باختری را به میزان قابل ملاحظهای افزایش می‌داد.

پس از خرید قسمتی از سهام کروپ و بابکوک، من قصد داشتم میزان مشارکت دولت ایران را در موسسات اقتصادی بزرگ بینالمللی باز هم افزایش دهم. بعنوان مثال ما قصد داشتیم در ایران نوع جدید، لوکوموتیو برقی با تلفیق الگوهای آلمانی و سوئدی بسازیم. من میخواستم ایران را در مدیریت شرکتهای بزرگ بینالمللی شریک و سهیم و از پیشرفته‌ترین تکنولوژی بهرهمند سازم. تمام این طرحها برای ایران موجد درآمدهای بسیار و سود آور بود. از جمله در صنایع پتروشیمی، ما از سرمایهگذاریهای خود انتظار درآمدهای قابل ملاحظه داشتیم.
همکاری اقتصادی با ایران، یکی از عوامل ثبات اقتصادی اروپای غربی بود و به کشورهای این منطقه امکان می‌داد در مقابل خرید نفت، کالاهای سرمایهای و تکنولوژی خود را به ممالک نفت خیز صادر کنند.

سیاست همکاری و تفاهم و اتحاد ما با کشورهای ساحل خلیج فارس و اقیانوس هند، بر منافع مشترک و احترام متقابل نسبت به اصول حقوق بینالملل استوار بود و موجب تحکیم روابط این منطقه حساس با دنیای غرب میشد. کشورهای غربی، نه تنها به لحاظ  نوع دوستی و رعایت اصول انسانی، بلکه از نظر حفظ و صیانت منافع خود باید به حل و فصل مسائل و مشکلات کشورهای بسیار فقیر و عقب مانده جهان توجه خاص و فوری مبذول دارند. چنانکه بارها گفته و نوشتهام اگر یک نهضت جهانی برای کمک به کشورهای تهی‌دست جهان تحقق نیابد، وقوع یک فاجعه بینالمللی غیرقابل اجتناب خواهد بود. ما برای نجات جهان از این فاجعه تنها به حرف اکتفا نکردیم و هرچه در امکان داشتیم انجام دادیم.

"تشکیل حزب رستاخیز یک اشتباه بود"

یکی از اشتباهات دوران سلطنت من تشکیل حزب رستاخیز در اسفند ۱۳۵۲ (چهارم مارس ۱۹۷۴) بود که به توصیه من صورت گرفت.  هدف من از این پیشنهاد آن بود که همه گروههای صنعتی و اجتماعی بتوانند آزادانه در این حزب عقاید و نظرات و انتقادهای سازنده خود را ابراز دارند، و از طریق این حزب همگان در اداره امور مملکتی شریک و سهیم شوند و امکان شناسائی استعدادها فراهم شود. میل داشتم، حزب رستاخیز ملت ایران، یک مکتب آموزش سیاسی و تربیت استعدادها و گسترش حس مسئولیت اجتماعی باشد. تشکیل این حزب به موازات اجرای سیاست عدم تمرکز اداری صورت گرفت. هدف من آن بود که رستاخیز عامل تحکیم مبانی وحدت ملی و در حقیقت مکمل سیاست عدم تمرکز باشد. آرزو داشتم زنان و مردان ایرانی با حس تحرک و دلبستگی خود به ایران زمین، از حزب رستاخیز، سازمانی فعال و فراگیر و موثر بوجود آورند.
متاسفانه این تجربه با ناکامی روبرو شد. پرزیدنت انور السادات نیز در مصر ناچار شد، حزب واحد را از میان بردارد و کشورش را به نظام چند حزبی برگرداند.
قدر مسلم این است که حزب رستاخیز ملت ایران در تحقق هدفهای خود، توفیق نیافت و نتوانست به آرمان همکاری و گفت و شنود ملی و بسیج همه نیروهای جامعه در راه ترقی وطن، جامه عمل بپوشاند. ناگفته نماند که زنان و مردان بسیاری بخصوص در میان جوانان، با شوق و شور در این حزب فعالیت کردند.
ناکامی ‌دیگر ما آن بود که در آماده سازی و تربیت کادر لازم برای اداره امور مملکت، توفیق کامل به دست نیاوردیم. البته این عدم توفیق، موقت و در حال رفع بود. ولی موجب بروز مشکلات وبرخوردهای اجتماعی و انسانی شد. همچنین سیاست تامین مسکن ما مقرون به توفیق نبود و یکی از تنگناهای پیشرفت ملی محسوب میشد.