صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۶.۱۰.۹۵

(۹۶)



"ادامه خونریزی و آدمکشی"

در اواسط بهار (هشتم مه) پس از یک "محاکمه" کوتاه بیست و یک تن دیگر بدست جلادان به قتل رسیدند. یکی از آنها دکتر جواد سعید، آخرین رئیس مجلس شورای ملی و دبیرکل سابق حزب رستاخیز ملت ایران بود. در همین روز دکتر محمدرضا عاملی تهرانی وزیر سابق اطلاعات و جهانگردی و سپس آموزش و پرورش، غلامرضا کیانپور وزیر سابق دادگستری، سرلشکر فتحی‌امین فرمانده لشکر زرهی همدان، و گروهی از قضات و افسران ارتش  و شهربانی به قتل رسیدند.

از ماه بهمن تا خرداد آدمکشی و خونریزی، حتی یکروز متوقف نشد. بسیاری از افسران ارشد و امرای برجسته نیروهای سه گانه ارتش ایران در این جریان به قتل رسیدند. باید یادآور شوم که قبل از آن سپهبد بدرهای فرمانده شجاع و شرافتمند نیروی زمینی و سرلشکر بیگلری همکار نزدیکش از پشت سر هدف گلوله قرار گرفته و به شهادت رسیدند.

در اواخر بهمن ۱۳۵۷ شاخه نظامی‌ کمیته های انقلاب درخواست کرد که یک تصفیه کامل و همه جانبه در نیروهای مسلح به عمل آید و یک ارتش خلق واقعی تشکیل شود.

در این چند هفته مجموعا نزدیک به ۲۵۰ نفر از امرا و افسران نیروهای سه گانه و ژاندارمری و شهربانی کشور بطور رسمی‌ بقتل رسیدند.

در شهریور ۱۳۵۸ در مطبوعات جهان اعلام شد که (فراموش نشود که با سوءاستفاده از نام اسلام) از ابتدای استقرار "حکومت اسلامی" ۵۷۵ نفر بطور رسمی ‌به قتل رسیدهاند. کسانی به قتل رسیدند که جملگی مومن و مسلمان بودند. رقمی‌که ذکر شد طبیعتا شامل بر هزاران نفر که در زندانها و یا در عملیات کمیتهها  و پاسداران شهید شدهاند ، نیست. گروههای متفرق و ناشناخته، با غارت سربازخانهها و انبارهای مهمات، مسلح شده و هرچه می‌خواهند می‌کنند و هرکس را بخواهند می‌کشند، بدون اینکه آماری در کار باشد... .

شماره دقیق قربانیان این "حکومت" چیست؟

مسلما هیچکس نمی‌داند.

"بیست هزار زندانی سیاسی"

در اواخر فروردین ۱۳۵۸ پاسداران انقلاب سرلشکر سالخورده امیرحسین عطاپور را که نزدیک به سی سال پیش بازنشسته شده بود، توقیف و زندانی کردند.  پسر او فریبرز عطاپور ، سردبیر روزنامه تهران جورنال موفق شد سرمقاله شجاعانهای انتشار دهد و در آن اعلام کند که بیش از بیست هزار تن زندانی سیاسی در بدترین و نامطلوب‌ترین شرایط در زندانها بسر می‌برند.

چرا کسی به این واقعیت اعتراض نکرد و نمی‌کند؟ قبلا گفتم که در طول سلطنت من تعداد کسانی که به اتهام جرائم سیاسی بازداشت شدند و بسیاری از آنان نیز تروریست بودند، سه هزار یکصد و شصت و چهار نفر بود. تردید نیست که از ماه بهمن ۱۳۵۷ تاکنون دهها هزار نفر به جرائم سیاسی مختلف توقیف شده در بدترین شرایط زندانی گردیده و مورد غیر انسانی‌ترین شکنجه ها و آزارها قرار گرفته اند. تعداد کسانی که در زندانها به قتل رسیدند متاسفانه بسیار زیاد و نامعلوم است.

هیچکس نمی‌تواند انکار کند که در طول مدت سلطنت من، نمایندگان صلیب سرخ بینالمللی همواره مجاز بودند، آزادانه از زندانها بازدید کنند. همه متهمین حق داشتند وکیل بگیرند. محکومین می‌توانستند تقاضای تجدیدنظر و در مرحله نهائی به دیوان عالی کشور مراجعه نمایند و بالاخره امکان تقاضای عفو و بخشودگی وجود داشت که من با گشاده دستی از آنها استفاده می‌کردم. در "دادگاههای انقلاب اسلامی" چه تضمینی وجود دارد؟ رویه و طرز عمل و مقررات این دادگاهها ، صریحا خلاف شرع و مباین تعالیم مقدس اسلام است.

چرا وسائل ارتباط جمعی بین المللی، هنگامیکه حاکمان فعلی ایران اجازه ندادند نمایندگان صلیب سرخ بین المللی به بازدید زندانها بروند، مهر سکوت بر لب زدند؟ واضح است به چه علت نمی‌خواهند کسی از زندانهای ایران بازدید کند. پیرمرد مقیم قم، در رابطه با زندانیان سیاسی گفته است "میبایست همه آنها را کشت و زندانها را خالی کرد، اینها متهم نیستند جنایتکارند، احتیاج به محاکمه و قضاوت نیست، باید آنها را کشت این حرفها نشانه غربزدگی است."

جای تعجب است که آقای آندرو یانگ، مدافع حقوق بشر، گوینده این سخنان و صدها عبارت مشابه را مردی مقدس میداند!