"فصل هشتم"
"حکومت
وحشت"
کسانیکه
پس از خروج من، بر ایران حکومت کرده و میکنند، ناتوانی و عدم مسئولیت خود را بطور
کامل نشان دادند: شاپور بختیار خواست بر ایران حکومت کند اما قادر به این کار نشد.
مهدی بازرگان "نخست وزیر" " جمهوری اسلامی" در حد اعلای
ناتوانی است، حکومت وی از لحاظ قانونی هیچ مبنائی ندارد. نه قانون اساسی هست، نه
مجلس شورای ملی، نه سنا. از لحاظ سیاسی او بازیچه ای بیش نیست که هر روز به سازی میرقصد.
روزی سخنی میگوید و فردای آن خلافش را اعلام میکند و ملاها و مشاورینشان هر چه میخواهند
میکنند. اما دیگر حکومت و دولتی در ایران وجود ندارد.
در زمستان
گذشته مهدی بازرگان اعلام کرد:
"جمهوری
اسلامی" که ما بنیان مینهیم نه حکومت لیبی است و نه حکومت عربستان سعودی،
بلکه همانند دولتی خواهد بود که طی ده سال اول خلافت علی وجود داشت. جمهوری اسلامی
در بهار سال ۱۳۵۸ رسما اعلام شد و در حقیقت ایران را سیزده قرن به عقب برگرداند.
"تعصب
کورکورانه"
مضحک و در
عین حال غم انگیز این است که آقای بازرگان قبلا رئیس انجمن ایرانی حقوق بشر بود و در
زمان "نخست وزیری" وی حکومت وحشت و ارعاب و خشونت در ایران مستقر گشت.
عجب آنکه جلادانی که بر ایران حکم میرانند، بر خلاف همه سنتهای اسلامی و ایرانی
عمل میکنند، اما بی پروا نام خدا را بر زبان میآورند.
اینها،
بیش از یازده قرن تمدن قبل از اسلام ایران را که سرتاسر افتخار و بزرگی و خلاقیت
است به دور ریختهاند و جز ده سال دوران خلافت علی ابن ابیطالب (ع) منکر تاریخ بعد
از اسلام ایران نیز هستند. متعصبین جاهلی که هنوز در ایران بر سرکارند تصور میکنند
که پس از دوران علی (ع)، تنها کسانی هستند که بر طبق اصول عدالت حکومت میکنند
تعصبی کورکورانه و جاهلانه، اکنون وحشت و جنون و حماقت را بر کشور ما مستولی کرده
است.
آنچه
مطلقا قابل فهم نیست، این است که وسائل ارتباط جمعی جهانی که قبلا در کشور ما تعداد
افراد شهربانی و یا زندانیان را هزار بار بیشتر جلوه میدادند و برای کشته های
خیالی داستانها میساختند، بی آنکه خم به ابرو بیاورند شاهد و ناظر کشتار صدها تن
بیگناه هستند. انجمنهای بین المللی حقوقدانان و یا دفاع از حقوق بشر، که آنهمه درباره انسانی کردن دستگاه قضاوت داد سخن
میدادند، پس از روی کار آمدن تفتیش عقاید و آرا و حکومت وحشت و در برابر جنایاتی
که اکنون در ایران صورت میگیرد، مهر سکوت بر لب زده اند. چرا نمیگویند که در
دوران "حکومت" فعلی، همه حقوق متهمین و زندانیان زیر پا گذاشته شده؟ چرا
به رسمیشدن مجازاتهای بدنی در ملاء عام و وحشیگریها دیگر اعتراض نمیکنند. در
"دادگاههای انقلاب اسلامی" یک مورد اتهام بیشتر وجود ندارد. همه
زندانیان را بعنوان مفسد فی الارض محکوم میکنند.
مفسد فی الارض در فقه اسلامی بر موارد کفر و الحاد، شامل میشود که هیچگونه
ارتباطی با جریانهای "دادگاههای" اسلامی ندارد و آنچه در طی این
محاکمات انجام شده صریحا و قطعا خلاف شرع بوده است.