"فصل
دوم"
"شاگردان
جادوگر"
در
خارج از ایران چنین تصور میشود که رهبران اصلی حوادث اخیر ایران انحصارا روحانیون شیعه
هستند که تعداد آنان در حدود شصت هزار نفر است.
این
برداشت تصوری باطل بیش نیست که رفع اشتباه در اینجا ضرور به نظر میرسد.
قبلا
یادآور شدم که پدرم قصد داشت در سال ۱۳۰۴ حکومت جمهوری اعلام
کند و مخصوصا جامعه روحانیت بعنوان اینکه دیانت با جمهوری سازگار نیست، مانع اعلام
و اجرای این تصمیم شد.
هنگامیکه
پس از استعفای پدرم به سلطنت رسیدم، من نسبت به حفظ و صیانت قانون اساسی و مذهب شیعه
اثنی عشری سوگند یاد کردم و از آن پس همواره در ایفای تعهد خود کوشیدم و انحرافی از
اجرای تعالیم عالیه اسلام نداشتم و همیشه خداوند متعال را حافظ و راهنمای خود دانستم.
پیشتر
یادآور شده ام که در سالهای قبل، سلب اختیارات قضائی و آموزشی از روحانیون باعث نارضائی
گروهی از آنان گردید و گفتم چگونه یک اقلیت محدود و مرتجع به مخالفت با اصلاحات اساسی
من، بخصوص تقسیم اراضی و آزادی زنان پرداخت.
من
یقین دارم که در مقابل این اقلیت محدود، اکثریت قاطع جامعه روحانیت با سیاست من موافق
بود. آنها بخوبی میدانستند که ما در راه ترقی و تعالی ایران، پیش میرویم و صمیمانه
با من همراه بودند. هنگامیکه در بهار ۱۹۷۸ (۱۳۵۷) برای زیارت مرقد امام
هشتم شیعیان به مشهد رفتم، جمعی کثیر از روحانیون وفاداری خود را نسبت به من ابراز
داشتند و در این شهر مقدس با استقبالی عظیم روبرو شدم.
مبارزه
سیاسی با من از میان جامعه روحانیت آغاز نشد، بلکه در اواخر سال ۱۹۷۶
گروهی
از چپ گرایان و محافل سیاسی غیر مذهبی با برخورداری از حمایت شخصیتها و گروههای سیاسی
خارجی، مبارزه و شایعه پراکنی و دروغ پردازی را آغاز کردند.
در
اوائل سال ۱۹۷۸
تنی چند
از روحانیون در متن این مبارزه تخریبی ظاهر شدند و سپس بتدریج که کار نابسامانی و اغتشاش
بالا گرفت و بی نظمی بر کشور حاکم شد تعداد بیشتری از آنان به این جریان پیوستند. اما بسیاری از آنان
در مقابل ارعاب و وحشتی که اکنون در ایران وجود دارد ناچار شدند مهر سکوت بر لب زنند
و یقین است که با آشوبگران همداستان نیستند.
رهبری
اقلیت آشوبگر و فریب خورده جامعه روحانیت از نوفل لوشاتو، بوسیله پیرمردی که ادعا میکرد
به نام خدا سخن میگوید صورت گرفت. من تردیدی ندارم که اکثریت جامعه روحانیت ایران،
اکنون از وضع دلخراش کشورمان و از رنجهای بیپایان هموطنانشان در عذاب هستند و سیاستی
را که هزاران قربانی داشته، دهها هزار خانواده را پریشان و بی پناه کرده و ایران را
به ویرانی کشانده تائید نمیکنند، زیرا آنچه امروز در ایران انجام میشود صریحا مخالف
اصول مقدس اسلام است.
گروهی
از کسانی که اکنون ظاهرا بر ایران حکومت میکنند، با وجود اشتباهات، فجایع و جنایاتی
که بنام آنان صورت و یا احتمالا خودشان مرتکب شده اند، به هر حال یا در کسوت روحانیت
و یا متدین هستند. آرزومندم که این اشخاص هرچه زودتر متوجه خطاهای خود بشوند و به راه
راست بازگردند و دریابند که انقلاب امروز ایران در راه خدا و قرآن نیست، بلکه در خدمت
بدکاران و بداندیشان است.
آنها
به روشنی میبینند که اکنون همه آشوبگران حرفه ای و مخالفین دیانت و اسلام به اردوی
آنان پیوستهاند. آنها بخوبی میبینند که بر اثر اتحاد شوم سرخ و سیاه،
کارگردانان جریانهای تخریبی و انقلابیون کمونیست حرفهای، اندک اندک زمام همه
امور را در ایران بدست میگیرند. حزب توده برای استقرار و توسعه نفوذ خود، نیاز به فقر
و بیکاری و نابسامانی و نفرت دارد و این هدیهای است که شاگردان جادوگری که امروز تصور
میکنند بر ایران حاکمند، تقدیم حزب توده ایران کردهاند.
اگر
این وضع ادامه یابد، دیری نخواهد پائیدکه همه چیز، برای استقرار نهائی قدرت حزب توده
آماده خواهد شد و ملاهائی که در این ماجرا کارگردان بودهاند، در آتشی که خود برافروختند
خواهند سوخت و پیروانشان را نیز خواهند سوزاند.